چهل سال تنهایی

همیشه دوست را طور دیگر می دانستم

یک هم سن و یا هم جنس

دوست را جور دیگر یاد گرفته بودم

اما بعد از چهل سال تنهایی

دوست را شناختم

دوست من می تواند یک کودک

یک فرزند

یک همسر و یا حتی یک پرنده باشد

دوست من می تواند یک کتاب

یک سنگ

یک خانه و یا حتی یک درخت باشد

دوست من می تواند یک همسایه

یک فامیل

و یا حتی یک غریبه باشد

دوست من می تواند یک فکر

یک هدف

یک کار و حتی یک مبارزه باشد

دوست من می تواند همه چیز و همه کس باشد

اگر خودم بخواهم

دوست من می تواند دشمنم باشد

اگر خودم بخواهم

دوست من می تواند خودم باشد

اگر بخواهم

تنهایی تمام شد

دوستان زیادی دارم

در دنیا در شهر

در خانه در بیرون

در درون

دوست یعنی

؛همین احساسی که من دارم؛

[ چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, ] [ 1:3 ] [ m.moradi ] [ ]
روز من
روزهایی را که دوستشان دارم

با کسی در درونم حرفهای زیبا می زنم

با خودم وعده ها می دهم قولها می گیرم

برنامه می ریزم

برای روزم

روز عزیزم

اول فلان کتاب را می خوانم

فیلمی را که تازه خریده ام می بینم

مطلب نیمه کاره ام را تمام می کنم

شعر می گویم

می نویسم

سرحالم

تا...

 

بیشتر با جمله ای به هم می ریزم

با تلفنی

پیامی

خاطره ای

روزم را می آزارم

روزم را خراب می کنم

به صورت زیبای روزم خراشی زشت می زنم

و روزم با من قهر می کند دیگر

[ یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:, ] [ 12:19 ] [ m.moradi ] [ ]
دوست
چه آشناست برایم حرفهایت

ای دوست تازه ی دیرینم

چه زیبا می چینی همه چیز را کنار هم

و می سازی شعری از عمق روح همه

چه آشنا می گویی سخنان غریبت را

 ای یکی از کمیاب ترین اندیشه ها

چه بر دل می نشیند حرفهای از دل برخاسته ات

ای پرچمدار نوین حرکتهای دیرین

و همیشگی انسان به سوی خودش

چه بی باک می گویی

همه چیزی را که همه کس می دانند اما نمی گویند

چه مردانه فریاد می زنی همانی را که

در گلوی خیلی ها خشکیده

چه غیورانه حمله می بری به همه ی

عرف و عادت های شاید پوچ

و چه زیرکانه می شکافی

هر سلول مغزی را که می تپد برای رویش

چه روشن می کنی

 راهی را که فکر می کنیم روشن است اما نیست

چه دیر شناختمت ای دوست

کاش تا دیر هم بمانی در کنارم

چه آرامم می کند حرف های دلم را

از زبان تو شنیدن

چه اشتیاقی دارم برای

پرواز در هوای دل

و چه زیبا می خوانی مرا

به راهی که به دنبالش بودم و نمی یافتمش

چه معنای زیبایی دارد حرفهای جانسوزت

در ذهنی که خسته و فرسوده داشت می پوسید

چه امیدها داری برای آنان که

می خواهند و نمی دانند

چه راههایی برای خالی کردن سینه از

درد و فشار کهنه ی خشن می شناسی

چه شعری هستی تو ای دوست

 

[ یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:, ] [ 12:14 ] [ m.moradi ] [ ]
امان از خاطرات

هجوم نا جوانمردانه ی خاطرات

روحم را تکه پاره می کند

من دیگر آن مهربان نیستم

دیگر آن دل سوز دل نازک

آن ساده

بیرنگ نیستم

خنجر خاطرات

رگهای الهیم را قطع می کند

وجودم را کنایه های شیطانی

می آلاید

با کدام موسیقی

دستانم را از هم باز کنم

چشمانم را ببندم

و در محبت کم عمق موجود

غوطه ور شوم

[ شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, ] [ 23:34 ] [ m.moradi ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه